میروم تا بسجود بت دیگر باشم
ای
گل تازه که بویی ز وفا نیست تورا / خبر از سرزنش خار جفا نیست تورا رحم
بر بلبل بی برگ و نوا نیست تورا / التفاتی به اسیران بلا نیست تو را ما
اسیر غم و اصلا غم ما نیست تورا / با اسیر غم خود رحم چرا نیست تورا؟ فارغ
از عاشق غمناک نمیباید بود جان
من، اینهمه بی باک نمیباید بود همچو
گل چند به روی همه خندان باشی؟ / همره غیر به گلگشت و گلستان باشی؟ هر
زمان با دگری دست و گریبان باشی؟ / زان بیاندیش که از کرده پشیمان باشی جمع
با جمع نباشند و پریشان با شی / یاد حیرانی ما آری و حیران باشی ما
نباشیم، که باشد که جفای تو کشد؟ به
جفا سازد و صد جور برای تو کشد؟
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و یکم آذر ۱۳۹۱ ساعت 23:47 توسط مسعود
|
